شعر صبح بخیر عشقی

,شعر در مورد صبح بخیر,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعر در مورد صبح بخیری,شعری در مورد صبح بخیر,شعر در مورد صبح بخیر,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعری در مورد صبح بخیر,شعر کوتاه در مورد صبح بخیر,شعری در مورد سلام صبح بخیر,شعر درباره صبح بخیر,شعر درباره صبح بخیر گفتن,شعری درباره صبح بخیر,شعر درباره سلام صبح بخیر,شعر درمورد صبح بخیر,شعری در باره صبح بخیر,شعر کوتاه درباره صبح بخیر,شعر در مورد سلام صبح بخیر,شعر در مورد سلام و صبح بخیر,شعر درباره سلام و صبح بخیر,شعر درباره صبح بخیر,شعر درباره صبح به خیر,شعر نو درباره صبح بخیر,شعر صبح بخیر,شعر صبح بخیر عاشقانه,شعر صبح بخیر جدید,شعر صبح بخیر کودکانه,شعر صبح بخیر زیبا,شعر صبح بخیر گفتن,شعر صبح بخیر عزیزم,شعر صبح بخیر دوستانه,شعر صبح بخیر عشقم,شعر صبح بخیر طنز,شعر صبح بخیر عاشقانه,شعر صبح بخیر عاشقانه جدید,اشعار صبح بخیر عاشقانه,شعر کوتاه صبح بخیر عاشقانه,شعر سلام صبح بخیر عاشقانه,شعر های عاشقانه صبح بخیر,شعر نو صبح بخیر عاشقانه,شعر سلام و صبح بخیر عاشقانه,شعر عاشقانه صبح بخیر گفتن,شعر صبح بخیر کودکانه,شعر کودکانه برای صبح بخیر,شعر سلام صبح بخیر کودکانه,متن شعر صبح بخیر کودکانه,اشعار صبح بخیر زیبا,شعر زیبای صبح بخیر,زیباترین شعر صبح بخیر,شعر زیبا برای صبح بخیر گفتن,شعر صبح زیبایت بخیر,شعر زیبا درباره صبح بخیر,شعر زیبای سلام صبح بخیر,شعر زیبا درمورد صبح بخیر,شعر های زیبا صبح بخیر,اشعار صبح بخیر گفتن,شعر برای صبح بخیر گفتن,شعر برای صبح بخیر گفتن,شعری برای صبح بخیر گفتن,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعر در مورد صبح بخیر گفتن,شعر عاشقانه برای صبح بخیر گفتن,شعر صبحت بخیر عزیزم,شعر صبحت بخیر عزیزم از کیست,شعر صبح بخیر عزیزم,شعر صبحت بخیر عزیزم,داستان شعر صبحت بخیر عزیزم,شاعر شعر صبحت بخیر عزیزم,فلسفه شعر صبحت بخیر عزیزم,شعر ترانه صبحت بخیر عزیزم,شعر صبحت بخیر عزیزم از معین,شعر صبح بخیر عشقی,شعر صبح بخیر خنده دار

شعر در مورد صبح بخیر

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد صبح بخیر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

صبح شد …

آی نمی‌باید خفت

چشم بگشای که خورشید شکفت

باز کن پنجره را با دمِ صبح

باید از خانه‌ی دل

گَرد پریشانی رُفت

شعر در مورد صبح بخیر

به دور باغ دل، پرچین تان سبز

شکفتن های عطرآگین تان سبز

نسیم و سبزه و گل غرق آواز

هوای صبح فروردین تان سبز

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

من برگ گلم باغ شبستان من است

وآن‌ بلبل خوش‌ لهجه غزلخوان من‌ است

نوباوهٔ شب که شبنمش می‌ خوانند

هر صبح به نیم‌ بوسه مهمان من است

شعر در مورد صبح بخیری

کی میرسد…

آن صُبح

که من صدایِت بزنم

تو بگویی جِانا…

شعری در مورد صبح بخیر

باز هم صبح شد ، از پنجره‌ ی احساسم

نورِ عشقِ تو بر این سینه‌ ی من می تابد…

شعر در مورد صبح بخیر

تو غافلگیـرِ “ای وای” و کمی صبح

سری زیـر و “بفرمای” و کمی صبح

حیـــاط و میــهمان و عطــــرِ باران

چه حالی میدهد چای و کمی صبح

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

خدا را چه دیدی؟!

شاید هم روزی،

خیال بافی های

دلِ عاشق پیشه ام

به حقیقت بپیوندد!

و من صبح را در

“آغوشِ گرمِ تو”

آغاز کنم…

شعری در مورد صبح بخیر

عشق است اینکه یک نفر آغاز می‌ کند

هر روز صبح را به هوای سلام تو

شعر کوتاه در مورد صبح بخیر

تو دو دیده فرو میبندی و گویی روز روشن کو

زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا

شعری در مورد سلام صبح بخیر

چه صبح قشنگی می شود ، اگر

یک روز به جای حسرتت

تو را داشته باشم…

شعر درباره صبح بخیر

غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد!

تو هم بخند،جهانِ خراب می‌خندد!

شعر درباره صبح بخیر گفتن

نسیم، عطر تو را

صبح با خودش آورد

و گفت:

روزی عشاق با خداوند است!

شعری درباره صبح بخیر

دوباره صبح

هیچ چیزی تغییری نکرده

انگار

تنها

دوست داشتنت

بزرگ تر شده …!

شعر درباره سلام صبح بخیر

صبح

طلوع آفتاب است

در نگاه تو

و من

بزرگترین مزرعه

آفتاب گردان

شعر درمورد صبح بخیر

صبحت

به خیر خورشید !

وقتی که می دمیدی

ماهِ مرا ندیدی…؟!

شعری در باره صبح بخیر

با یاد تو رقص قاصدکـــــها زیباست

رنگیـــنه کمانی از تماشـــــا زیباست

فنجان صدف، موج و علف، چایی و کف

صبحــــانه ی باران لب دریا زیباست

شعر کوتاه درباره صبح بخیر

شادی اش طلوع همه آفتاب هاست

و صبحانه

و نان گرم

و پنجره ای که صبحگاهان

به هوای پاک گشوده می شود

و طراوت شمعدانی ها

در پاشویه ی حوض

شعر در مورد سلام صبح بخیر

بگذار ردیف کنم

خواستنت را

قافیه ی صبحگاهی دستانت

عجیب به صبحهایم می آید.

شعر در مورد سلام و صبح بخیر

صبح

از نگاه خواب آلود من

نمای بسته ی توست!

شعر درباره سلام و صبح بخیر

صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد
دریاب که از کوی فلان می‌گذرد
برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد
بوئی بستان که کاروان می‌گذرد

می‌ خواهم

هر صبح که پنجره

را باز می‌ کنی

آن درخت روبه‌ رو من باشم

فصل تازه من باشم

آفتاب من باشم

استکان چای من باشم

و هر پرنده‌ای

که نان از انگشتان

تو می‌ گیرد

شعر درباره صبح به خیر

صبح شد بیدار شو ، مهتاب بر بالین توست

آسمان با آن شکوهش ،بهت این آذین توست

چشم دل را بازکن برنغمه خوان خوش سخن

دلبری ها می کند،هر صبح عطرآگین توست

شعر نو درباره صبح بخیر

صبح

خورشید نگاهت

به سرش خواب ندارد؟

پس بیا

خوب نگهم کن

که دلم تاب ندارد

شعر صبح بخیر

صبح است و هوای دل من مثل بهار است

پلکی بزن و صبــح بخیر غــــزلم باش

شعر صبح بخیر عاشقانه

گاهی

صبح ها

زودتر از تمام پرندگان

پریده ام !

از خوابی

که تو در آن

نبوده ای !

شعر صبح بخیر جدید

چای سر صبح را

باید با نگاه تو طعم دار کرد

چه چیزی تلخ تر از قند

در حضور چشم های تو …

شعر صبح بخیر کودکانه

سحر خیز تر از من

عشقِ تو است؛

که هر صبح

زودتر از من بیدار می شود

وَ تا آخرِ شب

چشم روی هم نمی گذارَد…

شعر صبح بخیر زیبا

صبح هم

خواب می ماند

وقتی که من

برای دوست داشتن تو

سحر خیز می شوم

شعر صبح بخیر گفتن

صبح است ساقیا  قدحی پر شراب کن

دور فلک درنگ شتاب ندارد  شتاب کن

زان پیشتر که عالم فانی  شود خراب

مارازجام باده گلگون خراب کن

شعر صبح بخیر عزیزم

سلام صبح شده، شیشه مه گرفته ی زندگیت را پاک نمی کنی؟

منظره قشنگی در انتظارته…

امروز، اولین روز بقیه ی زندگی توست.

شعر صبح بخیر دوستانه

صبحی دیگر رسید و من در انتظار تو چشم میگشایم و دلم لبریز است

از دیدن خورشید جانم تا جان ببخشد و ذوب کند

یخهای کسالت و اندوه را تو با چشمانت زندگی و شادی

را برایم به ارمغان می اوری ساده می ایی

و پر شکوه و چه میدانی از غوغا و بلوایی که بپا میکنی دردرونم .

چشانم سخت تورا میجویند ای جاری زلال .

ای تابیده بر دلت مهر.

و من باز هم از دستانت شکوفه مهربانی میچینم امروز

شعر صبح بخیر عشقم

لبخند خدا یعنی همین باز شدن پلک های هر روزت…

دوباره امروز متولد شدی “آدم”

پس خجسته باد هر روزت…

شعر صبح بخیر طنز

سلاااااااام دوستان

سلاااااااام زندگی

عجب صبحی است امروز

زیباترین صبح خدا در حال آغاز است

سلااااااام ای شاهکار خلقت

شعر صبح بخیر عاشقانه

ﭼـﺸـﻤـﻬـﺎ ﺭﺍ بستم …

و باز،باز کردم

این صبح ﺟـﻮﺭ ﺩﯾـﮕـﺮ ﺩﯾـﺪﻡ …

ﺑـﺎﺯ ﻫـﻢ ﻓـﺮﻗـﯽ ﻧـﺪﺍﺷـﺖ …

ﺗـــــﻮ ﻫـﻤـﺎﻥ عزیز،عزیزی

سلام عزیزم.صبحت بخیر

شعر صبح بخیر عاشقانه جدید

“صبح”

یعنی بوی گل مریم

که سراسر شب را پر کرده بود

و حالا با نوازش حس بویایی ات

بیدارت می کند…

“صبح”

یعنی آغاز؛

آغاز یک عبور

و دریچه یک”سلام” …

گوش کن! …

در نبض کودکانه ی صبح،

این راز برکت است که می نوازد…

به حرکت سلام کن …

اشعار صبح بخیر عاشقانه

سلام صبح بخیر دوستان

انوار طلایی خورشید نوید مهربانی ولطف پروردگار را میدهند

که دراین روز زیبا به روی همگی مالبخند میزند

بیاید به یکدیگر لبخند بزنیم وصبحی پرازعشق ومهربانی را آغاز کنیم

که عشق منشا درمان همه دردهای بشریست .

صبح همگی بخیر روز خوب و سرشار از شادی برای همگی مان آرزو دارم .

شعر کوتاه صبح بخیر عاشقانه

هر صبح!

پلکهایت؛

فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند،

سطر اول همیشه این است:

“خدا همیشه با ماست”

شعر سلام صبح بخیر عاشقانه

یک استکان بوسه داغ…

یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه…

یه پیاله گل سرخ…

یه کف دست نان صداقت…

از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود…

این صبحانه”عشق”است باتو خوردن صفا دارد…”صبح نازت بخیر عشقم”

شعر های عاشقانه صبح بخیر

این صبح شورانگیزِ مست

صبح طرب خیزی که هست؛

آئینه ی مهر خداست

یک جلوه ازآئینه هاست

برخیز و درآئینه ها لبخند را آغاز کن

خورشید “روز”آورده است

در را به رویش بازکن

آه ای خدای صبح نو

پروردگارِ روشنی!

شکرت که در قلب تؤام

شکرت که در قلب منی…

ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻮﻥ ﺑﺎشه

شعر نو صبح بخیر عاشقانه

امیدوارم صبحی رو که میخوای شروع کنی

با یه دنیا امید + یه بغل آرزوی قشنگ + کلی انرژی مثبت آغاز کنی عزیزم …

شعر سلام و صبح بخیر عاشقانه

سلام من . . . .

به پیچکی که صبح دست سبز او . . .

به سوی آسمان بی کران دراز می شود
سلام من . . .

به آن پرنده سپید و شادمان . .. .

که در سپیده با نسیم . . .

ترانه ساز می شود

شعر عاشقانه صبح بخیر گفتن

باز کن پنجره را

من تو راخواهم برد

به سر رود خروشان حیات

آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز

بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز

باز کن پنجره را

صبح دمید

شعر صبح بخیر کودکانه

طلوع صبح

در چشم های تو

دیدنی ست

وقتی خورشید

ذره

ذره

در نگاهت

آب میشود

شعر کودکانه برای صبح بخیر

صبحی که با سلام تو آغاز می شود

صد پنجره به باغ غزل باز می شود

شعر سلام صبح بخیر کودکانه

از تو در حال منفجر شدنم !

در سرم بمب ساعتی دارم !

شب که خوابم نمی‌برد تا صبح ؛

صبح ، سردرد لعنتی دارم …

متن شعر صبح بخیر کودکانه

و من ؛

در طلوع گل یاسی

از پشت انگشت های تو ،

بیدار خواهم شد…

اشعار صبح بخیر زیبا

تو خودت صبح دل انگیز جهانی به خدا

پس تو ای صبح دل انگیز جهان صبح به خیر

شعر زیبای صبح بخیر

چه آغاز باشکوهی است

شفاعت آفتاب

وقتی که صبح

از چشمان تو

طلوع میکند

تا کجا ی تمنا پرتابم میکنی….

که جان شیفته ام

تشنه اغوش خورشید است

زیباترین شعر صبح بخیر

صبح یعنی

طلوع دوباره ی تو

در جان من

امروز هم

سرشار از دوست داشتن توام

مثل دیروز

مثل فردا

شعر زیبا برای صبح بخیر گفتن

برای صبح شدن

نه به خورشید نیاز است

نه خنده های باد ؛

چشم هایت را که باز کنی،

موهایت که پریشان بشود،

زندگی

عاشقانه طلوع خواهد کرد…!

شعر صبح زیبایت بخیر

دست صبح را بگیر

و قدم روی چشم

ساحل بگذار

تا خورشید

روی موهای تو

آفتاب بگیرد

و شهریور

مو به موی

زیبایی ات را

از حفظ کند

شعر زیبا درباره صبح بخیر

از پنجره ، مینیاتور قابش باشی

لبخند و سلام و شعر نابش باشی

پلکی بگشا ، پرنده ها منتظرند

صبح آمده تا تو آفتابش باشی

شعر زیبای سلام صبح بخیر

و صبح یعنی

اشتیـاقِ پنهانِ من

وقتی چشم هایَم

در دریایِ چشم هایـَت غرق شده

و روزش را لبخند میزند

صبح یعنی

تویی چسبیده به عشق

و لحظه هایی که با بویِ زندگی میگـذرد

صبح یعنی

عشقی مملو از تو

شعر زیبا درمورد صبح بخیر

سلام من

به غنچه ای که صبحدم به خنده باز می شود

شعر های زیبا صبح بخیر

به آسمان سلام کن

به خورشید لبخند بزن

عزیزنم

با فنجانی عشق

صبحت را آغاز کن

برخیز

ببین روبرویت نشسته ام

صبح در چشمان تو زیباست…

اشعار صبح بخیر گفتن

بی چتر ترین نوازش بارانی

بر این تنِ خسته عشق , می پوشانی

من صبح به صبح از لبت مینوشم

تو سرگلِ چایِ سبزِ لاهیجانی…!

شعر برای صبح بخیر گفتن

صبح بخیر گفتن ات

مثل خاک

نم خورده

شوق

نفس کشیدن

می دهد…

شعر برای صبح بخیر گفتن

می خواهم

تمام شهر را باخبر کنم

که بدانند

صبح بخیرهایت

با من چه می کند

عجب آشوبی می شود دلم…!

شعری برای صبح بخیر گفتن

صبح بخیر بنفش تو،

از آن سوی گوشیِ تلفن

جنگلی را در من رویاند!

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

گرم است هر دو روی این بالش

دومین شمع رو به زوال است

در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،

تمام شب چشمهای باز بی‌خواب

و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن

و مرا تاب سپیدی این پرده نیست

صبح بخیر… صبح.

شعر در مورد صبح بخیر گفتن

هر شب فکر می کنم چه کسی فردا صبح

با بوسه ای بر پیشانیت به تو «صبح بخیر» خوااهد گفت

چه کسی دگمه های پیراهنت را خواهد بست

و چه کسی موهایت را که چون نور خورشید دلم

را گرم می کند شانه خواهد زد

و چه کسی آن دو چشم زیبا را خواهد بوسید

دلم خوش ست به صدقه هایی که برای سلامتیت می گذارم کنار

و گرنه دوری تو بزرگترین بلایی ست

که با هیچ صدقه ای دفع نمی شودعزیزترینم

شعر عاشقانه برای صبح بخیر گفتن

چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی

من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنی

شعر صبحت بخیر عزیزم

صبح بخیر

ای عشق گل چهره من

صبح بخیر

ای آنکه روشنی می بخشی

به زمین

با آفتابی تازه

صبح بخیر

ای تو که همواره

در انتظار دیدار خورشیدی

صبح بخیر

صبح بخیر

صبح بخیر

شعر صبحت بخیر عزیزم از کیست

صبح بخیر عزیزم

چرا من هر صبح خودم را

در آینه تو سبز می‌بینم

و تو خودت را در آینه من آبی

بیا برویم باورمان را قدم بزنیم

تا شانه‌های خیابان خیال کنند

جنگل و دریا به هم رسیده‌اند

شعر صبح بخیر عزیزم

من دیگر مجبور نیستم

تا صبح

ستاره های دوردست را

یکی یکی بشمارم

شعر صبحت بخیر عزیزم

دیروز از صبح چشم انتظار تو بودم

می گفتند : نمی آید

چنین می پنداشتند

داستان شعر صبحت بخیر عزیزم

صبح فردا ما قهوه نخواهیم نوشید

و هیچ دسته گلی به میعادگاهمان نخواهد آمد

با اوهام غربت خود به خواب می رویم

هرکداممان

در شب سرما

در بستر خود غرق خواهیم شد

و سپس ؟

شاعر شعر صبحت بخیر عزیزم

از من خبر بگیر

کارى ندارد

کافی ست صبح ها

دلت برایم تنگ شود

و بى اختیار

به نقطه اى خیره شوى

و به این فکر کنى

که چقدر بى خبرى از من

فلسفه شعر صبحت بخیر عزیزم

من اگر معشوقه ى تو بودم

صبح ها

جاى باد و باران را تغییر می دادم

فصلِ باران را مى آوردم

بالاى خانه مان

آن درختِ کاج را بالا می رفتم

و روى بلندترین شاخه اش نامَت را روى ابر می نوشتم

وَ مى سرودمَت

شعر ترانه صبحت بخیر عزیزم

چقدر خوب بود

تـــو گل من بودی

برای تـــو

یک گلدان کوچک زیبا می‌ساختم

یک باغچه و حوضی پر از انار

خوابت را

کنار پنجره آفتاب می‌دادم‌‌و

برای صبحانه‌ات ، هوای تازه شمال می‌خریدم

چقدر خوب بود

تـــو گل من بودی

شعر صبحت بخیر عزیزم از معین

به من بگو

چقدر یک نفر می تواند

هرشب

به قلب خودش شلیک کند

و صبح دوباره

دوست داشتن ات را

از سر شروع کند ؟

شعر صبح بخیر عشقی

هرقدر فردا به فراق تهدیدم کند

و آینده در کمینم بایستد

و وعیدم دهد

به زمستانِ اندوه‌های دیرگذر

هم‌چنان تو را دوست خواهم داشت

و هر روز صبح به تو می‌گویم

من از آن توأم

شعر صبح بخیر خنده دار

اگر می دانستم که صبح من

از نگاه تو شروع می شود

می گفتم زودتر بیا

کمی زودتر طلوع کن

اگر فقط چند لحظه زودتر نگاهم می کردی

جهانم شب نمی شد

شعر در مورد صبح بخیر