اشعار پابلو نرودا
اشعار پابلو نرودا
اشعار پابلو نرودا,ترجمه اشعار پابلو نرودا,ترجمه شعر پابلو نرودا,اشعار پابلو نرودا ترجمه شاملو,اشعار پابلو نرودا با ترجمه شاملو,شعر پابلو نرودا,پابلو نرودا,پابلو نرودا اشعار,پابلو نرودا احمد شاملو,پابلو نرودا شاعر شیلیایی,پابلو نرودا ویکی پدیا,پابلو نرودا Pdf,پستچی پابلو نرودا,شعر پابلو نرودا ترجمه احمد شاملو,شعری از پابلو نرودا با ترجمه احمد شاملو,فیلم پستچی پابلو نرودا,داستان پستچی پابلو نرودا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پابلو نرودا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
مجال ستایش موهایت ندارم.
باید برای تک تک آن نغمه ها سر دهم
اشعار پابلو نرودا
دیگر عاشقان تو را به چشم دیگر می طلبند اما،
تنها آرزوی من آرایش موهای توست
ترجمه اشعار پابلو نرودا
اگر عشق
تنها اگر عشق
طعم خود را دوباره در من منتشر کند
بی بهاری که تو باشی
حتی لحظه ای ادامه نخواهم داد
منی که تا دست هایم را به اندوه فروختم.
ترجمه شعر پابلو نرودا
آه عشق من!
اکنون مرا با بوسه هایت ترک کن
و با گیسوانت تمامی درها را ببند.
اشعار پابلو نرودا ترجمه شاملو
برای دستانت
گلی
و برای احساس عاشقانه ات
گندمی خواهم چید.
اشعار پابلو نرودا با ترجمه شاملو
تنها، فراموشم مکن
اگر شبی گریان از خواب برخاستم
چرا که هنوز در رویای کودکی ام غوطه می خورم.
شعر پابلو نرودا
عشق من!
در آنجا چیزی جز سایه نیست
جایی که من و تو
در رویایمان
دستادست هم گام برخواهیم داشت.
اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز
نوری برنتابدمان.
پابلو نرودا
و من از اندامت فهرستی خواهم ساخت
و چون شعری ناب
سطر به سطر
بند به بندت را
از بر خواهم نمود…
پابلو نرودا اشعار
دوست می دارم آن وجب خاکی که تو هستی
من که در مراتع سبز ِ افلاک
ستاره ای ندارم ، این تکرار ِ توست
تو ، تکثیر دنیای من.
پابلو نرودا احمد شاملو
در چشمان ِ درشت ِ تو نوری است
که از سیارات مغلوب به من می تابد
پابلو نرودا شاعر شیلیایی
بر پوست تو ، بغض ِ راه هایی می تپد
هم مسیر ِ شهاب و تندر ِ باران
منحنی کمرت قرص مهتاب ِ من شد
پابلو نرودا ویکی پدیا
و خورشید ، حلاوت دهان ژرف تو
نور سوزان و عسل ِ سایه ها
من در خفا ، میان سایه و روح دوستت دارم
پابلو نرودا Pdf
چه کنم تا خود را بازشناسم؟
چگونه مى توانم
پاره هاى خویشتنم را از نو به هم بپیوندم؟
پستچی پابلو نرودا
تن تو را یکسره
رام و پر
برای من ساخته اند.
شعر پابلو نرودا ترجمه احمد شاملو
دستم را که بر آن می سرانم
در هر گوشه ای کبوتری می بینم
به جست و جوی من.
شعری از پابلو نرودا با ترجمه احمد شاملو
گویی عشق من
تن تو را از گل ساخته اند
برای دستان کوزه گر من.
فیلم پستچی پابلو نرودا
می خواهم که آرام باشی
درست مثل اینکه غایب هستی
داستان پستچی پابلو نرودا
صدای من را از دور می شنوی
و صدای من تو را لمس نمی کند
درسته مثل اینکه چشمانت پرواز کرده اند به دوردست ها
مثل اینکه یک بوسه لبانت را مهر کرده است
اشعار پابلو نرودا
انگار همه چیز از روح من پر شده است
و تو از چیزهایی پدیدار می شوی
که از روح من پر است
ترجمه اشعار پابلو نرودا
تو مانند روح من هستی
مثل پروانه رویا
مثل کلمه “اندوه”
ترجمه شعر پابلو نرودا
در رویاهای من
هیچ عشق دیگری
نمیخوابد
تو خواهی رفت
ما با هم خواهیم رفت
بر فراز آب هایی از جنس زمان
اشعار پابلو نرودا ترجمه شاملو
دیگر هیچکس
در کنار من
به درون سایه ها
سفر نخواهد کرد
اشعار پابلو نرودا با ترجمه شاملو
تتها تو
همیشه سبزی
همیشه خورشید
همیشه ماه
شعر پابلو نرودا
زندگی ما تونلی نیست
میان دو روشنایی مبهم؟
یا روشنایی
میان دو مثلث تاریک؟
یا زندگی آن ماهی
در راه پرنده شدن؟
پابلو نرودا
آیا مرگ از نبودن ساخته شده
یا مادهای خطرناک در درونش است؟
پابلو نرودا اشعار
از چه کسی بپرسم
برای ایجاد چه اتفاقی به این دنیا آمدم؟
چرا ناخواسته در حرکتم؟
چرا نمیتوانم آرام بنشینم؟
پابلو نرودا احمد شاملو
چرا بدون چرخ میچرخم
و بیبال و پر پرواز میکنم؟
چرا تصمیم به مهاجرت گرفتم
در حالی که استخوانهایم در شیلی زندگی میکنند؟
پابلو نرودا شاعر شیلیایی
با من بیا !
مگو کجا؟
تنها
با من بیا !
پابلو نرودا ویکی پدیا
با من بیا تا درد، تا زخم
با من بیا تا نشانت دهم
عشقم را آغاز از کجاست .
پابلو نرودا Pdf
با من بیا
با من بیا تا خونی که از لبم چکید
تا خونی کز سکوتم
تا مرگ .
پستچی پابلو نرودا
با من بیا تا دوباره به نوشداروی تو
روئینه
جانی تازه بگیرم .
تا شرابی باشی
که عشقی را سیراب میکند .
شعر پابلو نرودا ترجمه احمد شاملو
با من بیا تا طعم آتش را دوباره احساس کنم
آتشی از خون و میخک
آتشی از عشق و شراب .
شعری از پابلو نرودا با ترجمه احمد شاملو
اما اگر هیچ چیز
نتواند ما را از مرگ برهاند
لااقل “عشق”
از زندگی نجاتمان خواهد داد …
فیلم پستچی پابلو نرودا
چه دل نگرانی ، گاه
وقتی که با منی
و من پیروز تر و سر افراز تر از دیگر مردان
زیرا نمی دانی
که در من است
پیروزی هزاران چهره ای که نمی توانی ببینی
هزاران پا و قلبی که با من راه سپرده اند
نمی دانی که این ، من نیستم
داستان پستچی پابلو نرودا
(( من )) ی وجود ندارد
من تنها نقشی ام از آنان که با من می روند
که من قوی ترم
زیرا در خود
نه زندگی کوچک خود
بل تمامی آن زندگی ها را دارم
و همچنان پیش می روم
زیرا هزاران چشم دارم
با سنگینی صخره ای فرود می آیم
زیرا هزاران دست دارم
و صدای من در ساحل تمامی سرزمین هاست
زیرا صدای آن هایی را دارم
که نتوانستند سخن بگویند
نتوانستند آواز بخوانند
وامروز با دهانی نغمه سر می دهند
که تو را می بوسد
اشعار پابلو نرودا
درود بر دست های تو باد
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپیدی شان آوازم
و بوسه هاشان حیات من است
ترجمه اشعار پابلو نرودا
پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد
ترجمه شعر پابلو نرودا
امروز در رگ هایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف
ساده
و ابدی
اشعار پابلو نرودا ترجمه شاملو
می توانم امشب غمناک ترین سطرها را بنویسم.
مثلن بنویسم: ” شب شکسته است
وَ تکه تکه می شوند آن ستارگان در دور دست و بر باد می روند.”
شب- باد، در آسمان می پیچد و می خواند.
اشعار پابلو نرودا با ترجمه شاملو
می توانم امشب غمناک ترین سطرها را بنویسم.
عاشق اش بودم و گاهی هم عاشق ام می شد.
در شبی این چنین به آغوش اش کشیدم.
بوسیدم اش بسیار و بسیار زیر آسمان بی انتها.
عاشق ام بود و گاهی هم عاشق اش می شدم.
چه گونه می توانستم عاشق آن چشمان درشتِ خاموش اش نباشم.
شعر پابلو نرودا
می توانم امشب غمناک ترین سطرها را بنویسم.
برای درکِ این که ندارم اش، برای حسِ این که گم اش کرده ام.
می شنوم این شب بلند را، که بی او طولانی تر.
بر روح می نشیند این سطرها، مثل شبنم که بر علف.
پابلو نرودا
دیگر چه اهمیت دارد، که نتواستم نگه اش دارم.
شب شکسته ست و او کنارم نیست.
پابلو نرودا اشعار
این تمام ماجراست. کسی در دور دست می خواند. در دور دست،
روح ام را یارای نبودن اش نیست.
که انگار در تقلای یافتن اش چشمانم دو دو می زند.
که قلبم می جویدش: اوکنارم نیست.
پابلو نرودا احمد شاملو
شبی شبیه بر همان شاخ ساران به صبح می رسد.
مای آن زمان، شبیه حالِِ ما نیست.
پابلو نرودا شاعر شیلیایی
بی گمان، عاشقش نیستم اکنون، اما چه گونه زمانی بودم.
برای رسیدنِ به او، صدایم، به تقلای جستجوی باد است.
بوسه های دیگران بر لبانش، چون بوسه های من.
صدایش، تن مرمرین اش، چشمان بی انتهایش.
پابلو نرودا ویکی پدیا
بی گمان، عاشق اش نیستم اکنون شاید اما باشم.
عشق کوتاه است؛ از یاد بردن اش چه طولانی.
از آن شب ها که در آغوش می کشیدم اش دیگر،
روحم را یارای نبودن اش نیست.
پابلو نرودا Pdf
هرچند این واپسین عذابی است که مرا دچارش می کند،
و این واپسین سطرهایی ست که برایش می نویسم.
پستچی پابلو نرودا
در پی نشانی از توام
نشانی ساده
میان این رود مواج
که هزاران زن، از آن درگذرند.
شعر پابلو نرودا ترجمه احمد شاملو
نشانی از چشمانت
آنگاه که خجالت می کشند
وقتی که نور را حتی
از خود عبور می دهند.
شعری از پابلو نرودا با ترجمه احمد شاملو
ناخن هایت، عموزاده های گیلاس اند
و من
گاه در این اندیشه ام که کاش
می شد خراشم می دادند
وقتی که تو را می بوسیدم.
فیلم پستچی پابلو نرودا
در پی نشانی از توام
اما هیچ کس
به آهنگ تو نیست
یا به روشنایی ات
میان این رود مواج
که هزاران زن
از آن در گذرند.
داستان پستچی پابلو نرودا
سراسر
تو کاملی
و من ادامه ات می دهم
چونان رودی که به دریایی از شکوه زنانه
در گذر است.
اشعار پابلو نرودا
دوستت نمی دارم چنان که گل سرخی باشی از نمک
زبرجد باشی یا پرتاب آتشی از درون گل میخک
ترجمه اشعار پابلو نرودا
دوستت می دارم آن چنان که گاهی چیزهای غریبی را
میان سایه و روح با رمز و راز دوست می دارند
ترجمه شعر پابلو نرودا
تو را دوست دارم
همانند گلی
که هرگز شکفته نشد ولی
در خود نور پنهان گلی را دارد.
اشعار پابلو نرودا ترجمه شاملو
ممنون از عشق تو
شمیم راستینی از عطر
برخاسته از زمین
که می روید در روحم سیاه
اشعار پابلو نرودا با ترجمه شاملو
دوستت می دارم بی آنکه بدانم چه وقت و چگونه و از کجا
دوستت می دارم ساده و بی پیرایه، بی هیچ سد و غروری؛
پابلو نرودا
این گونه دوست می دارمت،
چرا که برای عشق ورزیدن راهی جز این نمی دانم
که در آن
من وجود ندارم
و تو…
شعر پابلو نرودا
چنان نزدیکی که دستهای تو
روی سینه ام، دست من است
پابلو نرودا اشعار
چنان نزدیکی که چشمهایت بهم می آیند
وقتی به خواب میروم…
پابلو نرودا احمد شاملو
نان را از من بگیر، اگر می خواهی،
هوا را از من بگیر، اما
خنده ات را نه.
پابلو نرودا شاعر شیلیایی
گل سرخ را از من مگیر
سوسنی را که می کاری،
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز می کند،
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو می زاید.
پابلو نرودا ویکی پدیا
از پس نبردی سخت باز می گردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی،
اما خنده ات که رها می شود
و پرواز کنان در آسمان مرا می جوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم می گشاید.
پابلو نرودا Pdf
عشق من، خنده ی تو
در تاریک ترین لحظه ها می شکفد
و اگر دیدی به ناگاه
خون من بر سنگ فرش خیابان جاری ست،
بخند، زیرا خنده ی تو
برای دستان من
شمشیری است آخته.
پستچی پابلو نرودا
خنده ی تو، در پائیز
در کناره ی دریا
موج کف آلوده اش را
باید برفرازد،
و در بهاران، عشق من،
خنده ات را می خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم،
گل آبی، گل سرخٍ
کشورم که مرا می خواند.
شعر پابلو نرودا ترجمه احمد شاملو
بخند بر شب
بر روز، بر ماه،
بخند بر پیچاپیچ خیابان های جزیره،
بر این پسربچه ی کم رو
که دوستت دارد،
اما آنگاه که چشم می گشایم و می بندم،
آنگاه که پاهایم می روند و باز می گردند،
نان را، هوا را،
روشنی را، بهار را،
از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
شعری از پابلو نرودا با ترجمه احمد شاملو
به کسی که دوستش داری
بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
او دیگر صدایت را نخواهد شنید…!
فیلم پستچی پابلو نرودا
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ می گذرد،
ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ
ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﻢ ﻋﺒﻮﺭ می کنند
ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ می شوند
داستان پستچی پابلو نرودا
تو را بانو نامیدهام.
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر
بسیارند از تو زلالتر، زلالتر
اما بانو تویی
اشعار پابلو نرودا
از خیابان که میگذری
نگاه کسی را به دنبال نمیکشانی
کسی تاج بلورینت را نمیبیند
کسی بر فرش سرخ ِ زیر پایت
نگاهی نمیافکند.
ترجمه اشعار پابلو نرودا
و زمانی که پدیدار میشوی
تمامی رودخانهها به نغمه درمیآیند
ترجمه شعر پابلو نرودا
در تن من
زنگها آسمان را میلرزانند
تنها تو و من
تنها تو و من، عشق ِمن
به آن گوش میسپریم.
اشعار پابلو نرودا
- ۹۶/۰۹/۰۸