شعر معروف شهریار درباره
امام علی
شعر در مورد
امام علی,شعر در مورد امام علی شهریار,شعر در مورد امام علی کودکانه,شعر
امام علی غدیر,شعر در مورد امام علی برقعی,شعر در مورد امام علی
ولادت,شعر در مورد امام علی عربی,شعر در مورد امام علی ترکی,شعر در مورد
امام علی میلاد,شعر در مورد امام علی تولد,شعر شهریاردرباره امام علی,امام
علی در شعر شهریار,شعر شهریار در مدح امام علی,شعر معروف شهریار درباره
امام علی,شعر شهریار در مورد امام علی ع,شعر استاد شهریار برای امام
علی,متن شعر شهریار امام علی,شعر کودکانه اول امام علی,شعر در مورد امام
علی به زبان کودکانه,شعر امام علی برای کودکان,شعر کودکانه درباره امام
علی,شعر کودکانه درمورد امام علی,شعر کودکانه میلاد امام علی,شعر کودکانه
در وصف امام علی,شعر کودکانه درباره تولد امام علی,شعر کودکانه درباره
ولادت امام علی,شعر در مورد امام علی و غدیر,شعر ولادت امام علی برقعی,شعر
در مورد امام علی حمیدرضا برقعی,شعر برقعی درباره امام علی,شعر برقعی برای
امام علی,شعر برقعی در وصف امام علی,شعر حمیدرضا برقعی درباره امام علی,شعر
حمیدرضا برقعی برای امام علی,شعر ولادت امام علی علیه السلام,شعر ولادتی
امام علی,شعر ولادت امام علی النقی الهادی,شعر ولادت امام علی وروز
پدر,شعر در مورد ولادت امام علی سازگار,اشعار امام علی عربی,شعر امام علی
سهیل عرب,شعر عربی درباره امام علی,شعر عربی ولادت امام علی,شعر عربی
درمورد امام علی,شعر عربی شهادت امام علی,شعر عربی در وصف امام علی,شعر
عربی فی مدح امام علی,شعر عربی درباره ی امام علی,شعر شهادت امام علی
ترکی,اشعار مدح امام علی ترکی,شعر ترکی امام علی ع,شعر ترکی درباره امام
علی,شعر ترکی برای امام علی,شعر ترکی از امام علی,شعر ترکی درمورد امام
علی,شعر ترکی شهادت امام علی (ع),شعر نوحه ترکی شهادت امام علی,شعر میلاد
امام علی ع,شعر میلاد امام علی و روز پدر,شعر میلاد امام علی علیه
السلام,شعر میلاد امام علی النقی,شعر میلاد امام علی نقی,شعر کودکانه تولد
امام علی,شعر درمورد تولد امام علی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد امام علی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، از ﺟﺎی ﺧﻮد ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ
از او ﻣﺪد، در راه ﺣﻖ ﻣﯽﺧﻮاﺳﺘﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، ﺗﺎ آﻓﺘﺎب از ﻧﻮ دﻣﯿﺪ
ﺑﺎ ﯾﺎد او، ﻏﻢ از دل ﻣﻦ ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، ﭼﻮن روز ﻧﻮ آﻏﺎز ﺷﺪ
ازﯾﺎد او، ﻫﯽ زد دﻟﻢ ﺑﺮ اﺳﺐ ﺧﻮد
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، ﺑﺎ اﺳﺐ دل ﺑﺮ ﺗﺎﺧﺘﻢ
ﻣﻦ راه را ﺑﺎ ﯾﺎدش آﺧﺮ ﯾﺎﻓﺘﻢ
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ، ﭘﺮ از ﺧﯿﺎل و ﺧﻮاﻫﺶ اﺳﺖ
ﻣﻦ آن ﯾﺘﯿﻢ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮازش اﺳﺖ
اﮔﺮ ﻧﻮازﺷﻢ ﮐﻨﯽ، ﭼﻮ ﻏﻨﭽﻪ ﺑﺎزﻣﯽﺷﻮم
ﺑﺮای ﯾﮏ ﻧﮕﺎه ﺗﻮ، ﭘﺮ از ﻧﯿﺎز ﻣﯽﺷﻮم
ﺗﻮ اوﻟﯿﻦ ﺳﺘﺎره ای، در آﺳﻤﺎن ﻗﻠﺒﻬﺎ
ﺟﻬﺎن ﻧﺒﻮد، ﺑﻮده ای، ﺗﻮ در ﺟﻬﺎن ﻗﻠﺐ ﻫﺎ
ﺑﺮای درک روح ﺗﻮ، ﭼﻘﺪر ﮐﻮدﮐﻢ ﻫﻨﻮز
ﺗﻮ از دﯾﺎر ﮐﻌﺒﻪ ای، ﭼﻮ ذره ﮐﻮﭼﮑﻢ ﻫﻨﻮز
ﺗﻮ از دﯾﺎرﮐﻌﺒﻪ ای، ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺗﻮ ﺧﻮش اﺳﺖ
ﺗﻮ ﺑﻮی ﮐﻌﺒﻪ ﻣﯽ دﻫﯽ، ﭼﻘﺪر ﺑﻮی ﺗﻮ ﺧﻮش اﺳﺖ
ﺗﻤﺎم ﺗﺎر و ﭘﻮد ﻣﻦ، ﮔﺪای ﺗﻮﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ (ع)
ﺳﺮاﺳﺮ وﺟﻮد ﻣﻦ، ﻓﺪای ﺗﻮﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ (ع)
مکه شد پر از … خنده و سرور
مکه شد پر از … بوی عطر و نور
شد تولد … حضرت علی (ع)
شد تولد … بهترین ولی
شیعه علی (ع) … بوده رستگار
دشمن علی (ع) … شده زشت و خوار
مهر او نشست … توی قلب من
روز و شب از او … گفته ام سخن
ای علی(ع) تویی … رهبر و امام
صحبت تو هست … بهترین کلام
مهرت ای علی(ع) … از سعادت است
یاد و نام تو … یک عبادت است
ﯾﮑﯽ ﺑﻮد و ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮد و ﺧﺪا ﺑﻮد
ﺧﺪا ﺑﻮد و ﺧﺪا ﺑﯽاﻧﺘﻬﺎ ﺑﻮد
ﺧﺪا ﻣﯽﺧﻮاﺳﺖ دﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻣﺤﻤﺪ (ص) در زﻣﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻋﻠﯽ (ع) را از ﺑﻬﺸﺖ آورد در ﺧﺎک
ﺑﻪ ﺧﺎک ﺗﺸﻨﻪ، او ﭼﻮن ﭼﺸﻤﻪ ﭘﺎک
ﭼﻮ آﻣﺪ، ﮐﻌﺒﻪ ﺷﺪ ﮔﻬﻮاره او
روان ﺷﺪ آﯾﻪ ﻫﺎ درﺑﺎره او
ﻋﻠﯽ (ع) ﺑﺎ ﻏﺼﻪ و ﻏﻢ آﺷﻨﺎ ﺑﻮد
ﻋﻠﯽ (ع) ﺑﺎ درد ﻣﺮدم آﺷﻨﺎ ﺑﻮد
ﺑﺮای ﺑﯽﭘﻨﺎﻫﺎن آﺷﯿﺎن ﺳﺎﺧﺖ
ﺑﺮای ﺑﯽﻧﻮاﯾﺎن ﺳﻔﺮه اﻧﺪاﺧﺖ
ﺟﺪا از او ﻣﮑﻦ ﻣﺎ را، ﺧﺪاﯾﺎ
در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ و آن دﻧﯿﺎ، ﺧﺪاﯾﺎ!
در اﯾﻨﺠﺎ از ﺑﺪیﻫﺎ دورﻣﺎن کن
در آﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ (ع) ﻣﺤﺸﻮرﻣﺎن ﮐﻦ
مبادا دشمنی ها پا بگیرد
حدیث نفس، در دل جا گیرد
هر آن کس را که من مولای اویم
مبادا جز علی مولا بگیرد!
نگین حلقه دنیا غدیره
زمین را گنج بی همتا غدیره
بگو ای نوح با مردم: بیایید
ولایت کشتی و دریا غدیره
امروز گلی شگفته در عالم شد
کز مقدم پاک او جنان خرم شد
در پیش علی دم از مسیحا کم زن
عیسی ز دم علی مسیحا دم شد
شب از تنهایی اش لبریز می شد
فضای کوفه وهم انگیز می شد
علی وقتی که سر در چاه می برد
میان چاه رستاخیز می شد
سجده و اشک و استغاثه علی
شرف و عزت و حماسه علی
هر چه خوبی که آفریده خدا
همه یک جا شده خلاصه: علی
علی خورشید بی همتاست مردم
علی چون کوه، پا برجاست مردم
ولی افسوس بین شیعیانش
علی، آری علی تنهاست مردم
على را وصف، در باور نیاید *** زبان هرگز ز وصفش بر نیاید
على ترکیبى از زیباترین هاست *** على تلفیقى از شیواترین هاست
على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبک بالى و پرواز
ای شیر خدا شاه ولایت مددی *** ای بحر سخا خان عنایت مددی
در وادی بی کفایتی حیرانم *** ای صاحب رتبه کفایت مددی
در کعبه و در کنشت موجود علی است *** عالم همه طالبنند و مقصود علی است
نیک ار نگری حقیقت اشیا را *** ز آئینه کاینات مشهود علی است
به جز از علی نباشد به جهان گرهگشایی / طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دلها ننهد کسی دوایی
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبردهای پی اگر از علی جدایی
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گرهگشایی
سالیست که من دوختهام چشم به راهی / آن ماه که هر سال کند جلوه چو ماهی
خورشید ولایت به رحب چهره عیان کرد / خورشید نتابیده چنین خوب به ماهی
ای قبله دلها افق کعبه بیارای / بهتر ز تو بر قدرت حق نیست گواهی
هم عشق خبر داد ازین مسئله / هم عقل جز حب تو دیگر نتوان یافت پناهی
هر جا که روم نام تو بی خویشتن آنجا / چون سائل آشفته نشینم سر راهی
جان آوردم مژده که در جمع احباست / از عین عنایت به منت نیز نگاهی
آنگاه کنم فخر به عالم که نباشد / چون بنده گدایی و به کردار تو شاهی
نامت به زبان جاری و از شوق نماندهست / در دیده و در سینه دگر اشکی و آهی
روشن به امید است دل امروز که فردا / شاید تو شفاعت کنی از نامه سیاهی
در راه ولایت شدهام رهرو و دانم / زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی
اصل شجر خلقت دینست هراسش / در سایهات ار هست پناهنده گیاهی
با لطف تو چون کویم هر چند که باشم / سرگشته به طوفان بلا چون پر کاهی
در آن گه گنهکارم و اندیشه ندارم / آخر بشرم چون نکنم هیچ گناهی؟
یأس از کرم دوست گناهست و مرا نیست / آری همه هست گنهبخش الهی
اسلام به شمشیر و به تدبیر تو را راست / در جنگ چو آیی تو چه حاجت به سپاهی
ما را به ولای تو ز ما هست اگر خود / هرگز نپسندیدی از دهر ز ماهی
دلداده شوم من، از آن روی که طبعم / خوش مدح علی ساز کند گاه به گاهی
علی آن شیر خدا شاه عرب / الفتی داشت با این دل شب
شب ز اسرار علی، آگاه است / دل شب محرم سرّ الله است
شب علی دید به نزدیکی دید / گر چه او نیز به تاریکی دید
شاه را دید به نوشینی خواب / روی بر سینه دیوار خراب
قلعهبانی که به قصر افلاک / سر دهد ناله زندانی خاک
اشکباری که چو شمع بیزار / میفشاند زر و میگرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید / در و دیوار به زنهار آید
کلماتش چو در آویزه گوش / مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شکافت / چشم بیدار علی خفته نیافت
روزهداری که به مُهر اسحار / بشکند نان جوین افطار
ناشناسی که به تاریکی شب / میبرد نان یتیمان عرب
تا نشد پردگی آن سرّ جلی / نشد افشا که علی بود علی
شاهبازی که به بال پر راز / میکند در ابدیت پرواز
شهسواری که به برق شمشیر / در دل شب بشکافد دل شیر
عشقبازی که هم آغوش خطر / خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثیر / حلقه در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در / که علی بگذرد از ما مگذر
شال میبست و ندایی مبهم / که کمربند شهادت را محکم
پیشوایی که ز شوق دیدار / میکند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق / سر به محراب عبادت منشق
میزند پس، لب او کاسه شیر / میکند چشم اشارت به اسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست / تو خدایی مگر ای دشمن دوست
در جهان این همه شر و همه شر / ها علی بشر کیف بشر
کفن از گریه غسال خجل / پیرهن از رخ وصال خجل
وقتی تو آمدی دل ما پیش چاه بود
از فاطمه بزادی و زهرا گواه بود
وقتی تو آمدی همه نخلهای تو
از پیش آمدند به بزمی که آه بود
وقتی تو آمدی همه آسمان شنید
فریاد دیو را که سرا پا سیاه بود
یک کعبه در شکاف تمنای دوست بود
یک قبله در سکوت سجود اله بود
وقتی تو آمدی همه کودکان شهر
دیدند ماه بهر یتیمان پناه بود
فرقت شکافت تا که دل کعبه نشکند
آری که سجدهگاه تو چون قبلهگاه بود
اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب
و یا به دست تو گردند سنگ و گل زر ناب
اگر مطیع تو گردند خلق روی زمین
وگر مسخر گردد تو را خور و مهتاب
اگر بنای معابد کنی هزاران بار
و یا به نام تو مسجد بنا شود صد باب
اگر به زهد نباشد تو را قدیم و ندیم
و یا ز کثت تقوی نباشدت خور و خواب
به هوش باش و شنو این سخن ز مردانی
بحق جمله رسولان بحق پنج کتاب
به سینه تو نباشد چو مُهرِ مِهر علی«ع»
نباشدت به دو دنیا نصیب غیر عذاب
در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد
فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد
کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
عطــر جـانبخش بهشـتی در فضــای کعبه پیچید
تا کـه میـــلاد ســعید مـرتضی فخــر بشــر شــد
مـژده میـــلاد مـولا ، می کنــــد از غم رهـــــــایم
زین بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد
اسوه تقـوی علی و مظــهر ایمــان علی
عـزت آل پیمـــبر ، عاشــــق جانـان علی
منشــاء جـود و سخاوت ، موج دریای وفا
لعل رخشـــان ولایت ،گوهــر تـابـان علی
منبع مهــر و محبت ، صــاحب لطف و کرم
افتـــخار شیـعیان و آیت الـرحمــــان علی
از صحبت اغیار گذشتیم علی الله
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله
علی تنهاست مولود عزیز خالق اکبر **** که از دیوار، مهمان شد نه مثل انبیا از در
علی تنهاست نوزادی که گوید: باز کن مادر **** ید از قنداق تا گویم هزاران ذکر بر داور
بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست
به یتیمان ستم دیده پدر کیست علیست
داشت ایزدبه صدف یک دُر یک گوهر ناب
دُر یکدانه نبی هست و گهر کیست علیست
آنکه بر دوش رسول مدنی پای نهاد
تا کند بتکده ها زیر و زبر کیست علیست
کس نگفته است سلونی بجهان بهر بشر
انکه فرمود و به ما داد خبر کیست علیست
آنکه بر جای نبی خفت که از راه وفا
کند از جان نبی دفع خطر کیست علیست
آنکه با دیدن رخسار غم آلود یتیم
اشک می ریخت به دامن چو گهر کیست علیست
آنکه می برد غذای فقرا بر سر دوش
نیمه شب بر سر هر کوی و گذر کیست علیست
آنکه در خانه حق آمد و از خانه حق
بست از دار جهان بار سفر کیست علیست
آنکه شق القمر از تیغ عدو گشت سرش
بر سر سجده بهنگام سحر کیست علیست
توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت
راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه
دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین
در سنگر عـشق رهنورد است علی
مــانند خـــدای فــرد٬فــرد اسـت علی
از او بطلب هــر آنـچه خــواهی زیــرا
در کون و مکان یگانه مرد است علی
خدایا ذکر مان را یا علی کن
سرود بکرمان را یا علی کن
غم امروز و فردا خوردنی نیست
تمام فکرمان را یا علی کن
خدا نام ولی را بُرد بالا
پیام ینجلی را بُرد بالا
تمام دست ها بودند آنجا
ولی دست علی را بُرد بالا
من آوای جلی را دوست دارم
دعای «ینجلی» را دوست دارم
«دوبیتی» جا ندارد تا بگویم …
چقدر آقا علی را دوست دارم
گرفته یا علی لب های ما را
ندارد هیچ کس مولای ما را
اگر می شد غزل می گفتم اما
«دوبیتی» بسته دست و پای ما را
یک روز هوای نافله خواهم کرد
با غیر علی مقابله خواهم کرد
دنیا هم اگر برابرم صف بکشد
با نام علی مباهله خواهم کرد
پیمان خداست عهد و پیمان علی
فرمان خداست عهد و فرمان علی
آن روز که دست ها فراوان بودند
اسلام سپرده شد به دستان علی
من معتقدم که ذهن کوچک دارد
از آن همه عشق سهم اندک دارد
در دایره ولایت قرآن نیست
هر کس به ولایت علی شک دارد
دل عاشق عترت محمد باشد
همسایۀ عصمت محمد باشد
انکار امامت علی ای مردم
انکار نبوت محمد باشد
ایوبم لبریز عیوب آمده ام
با غربت سرشار جنوب آمده ام
بی صبر به خانۀ تو ای صاحب صبر
دنبال دو بیت شعر خوب آمدم
هر صبح که با نام تو آغاز شود
در سینه نزول رحمت احراز شود
یا رب تو گواهی که ز یک بسم الله
صد ره به محمد و علی باز شود
آیات خدا سینجلی می گویند
اسرا خدا ذکر جلی می گویند
احمد به شعف آید و زهرا به سرور
وقتی شهدا علی علی می گویند
سلطان سریر در غدیر است علی
هم جان رسول و هم وزیر است علی
تنها نه به کائنات مولاست علی
بر خاتم انبیا امیر است علی
مرا آب و گل از خم غدیر است
وجودم از ولایت ناگزیر است
سری دارم که بر دامان زهراست
دلی دارم که در بند امیر است
کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی
که رزق هیچ کسی نیست بی نیاز علی
خدا به داد ترازوی عادلان برسد
اگر حساب بسنجند با تراز علی
غم را به دل نماز پا برجا کرد
محراب عزا گرفته را دریا کرد
با زهر وضو گرفت آن تیغ آنگاه
بر فرق علی نشست و قرآن وا کرد
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
دلم شده غرق سرور و شعف
کعبه شده بهر علی یک صدف
مرغ دلم رها شده به سوی
ایوان باصفای شاه نجف
آن شیر دلاور که زبهر طمع نفس
در خوان جهان پنجه نیالود، علی بود
شاهی که وصی بود و ولی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر، وی خلائق را امین
کن نظر از روی لطف، به تمام پدران
روز سیزده رجب، ای امیر مؤمنان
هرکس که شود داخل حصن حیدر / ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود / سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر
از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق رادان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت/ زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی/ افتخار هر نبی و هر وَلی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه/ سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی/ کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل/ وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی/ از چه افکندی مرا بگذاشتی
گفت من تیغ از پی حق میزنم/ بندهی حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا/ فعل من بر دین من باشد گوا
ما رمیت اذ رمیتم در حراب/ من چو تیغم وان زننده آفتاب
رخت خود را من ز ره بر داشتم/ غیر حق را من عدم انگاشتم
سایهایام کدخداام آفتاب/ حاجبم من نیستم او را حجاب
من چو تیغم پر گهرهای وصال/ زنده گردانم نه کشته در قتال
خون نپوشد گوهر تیغ مرا/ باد از جا کی برد میغ مرا
مرا غمز کردند کان پر سخن
به مهر نبی و علی شد کهن
نترسم که دارم ز روشن دلی
به دل مهرجان نبی و علی
وگر در دلت هیچ مهر علی است
تو را روز محشر به خواهش ولی است
چو تاجی عشق مولا را قضا ارزان نبخشیدت
ازل سخت امتحان دادی که مهر او درخشیدت
رسد مِهر علی بر دل، ز یک مادر، نکو دامن
و الّا واضح است علت، ز رسوایی چه گویم من
نکن جرمی ولی داری چو قدر انس و جان شاید
خدایت جمله با عشق علی فردا ببخشاید
علی آنکس که نامش سزا بر ذکر سوگند است
نداد کس چه شأنی بهر او نزد خداوند است
به سقف آسمان این خط چو خورشیدی درخشیده
خدا بالاتر از عشق علی نعمت نبخشیده
ﻣﻦ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻋﯿﺴﯽ ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ
ﺯﻧﺪﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﯾﺎ ﮐﻠﯿﻤﯽ ﻣﻴﺸﻮﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ
ﺍﮊﺩﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﻋﺼﺎ ﺭﺍ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﻣﻦ ﻏﻼﻡ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﺼﺮﻡ ﮔﺮ ﺑﺪﺍﻧﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺯﻟﯿﺨﺎ ﺭﺍ ،ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﭘﯿﺮﻭ ﺩﯾﻦ ﺧﻠﯿﻠﻢ، ﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﺪﻋﯽ
ﺟﺎﻥ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺣﯿﺎ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﭼﻮﻥ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﻮﻧﺲ ﻣﺮﯾﺪﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻗﻌﺮ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
نابرده رنجی گنجهایی را به ما دادند
از سفرهٴ مولاست این نانی که من دارم
این کیست که از مقدمش خورشید میریزد
آتش پرست اوست سلمانی که من دارم
شیعه با عشق علی همواره عزت داشته
باولای مرتضی رمز هدایت داشته
هرکسی که شیعه مولاست خورده شیر پاک
خوش به حالش از همان اول سعادت داشته
ما غیر علی دلبر و ارباب نداریم
سوگند که بی عشق علی تاب نداریم
از روز ازل نام علی را که شنیدیم
دیوانه شده ایم و خور و خواب نداریم
شعر در مورد
امام علی,شعر در مورد امام علی شهریار,شعر در مورد امام علی کودکانه,شعر
امام علی غدیر,شعر در مورد امام علی برقعی,شعر در مورد امام علی
ولادت,شعر در مورد امام علی عربی,شعر در مورد امام علی ترکی,شعر در مورد
امام علی میلاد,شعر در مورد امام علی تولد,شعر شهریاردرباره امام علی,امام
علی در شعر شهریار,شعر شهریار در مدح امام علی,شعر معروف شهریار درباره
امام علی,شعر شهریار در مورد امام علی ع,شعر استاد شهریار برای امام
علی,متن شعر شهریار امام علی,شعر کودکانه اول امام علی,شعر در مورد امام
علی به زبان کودکانه,شعر امام علی برای کودکان,شعر کودکانه درباره امام
علی,شعر کودکانه درمورد امام علی,شعر کودکانه میلاد امام علی,شعر کودکانه
در وصف امام علی,شعر کودکانه درباره تولد امام علی,شعر کودکانه درباره
ولادت امام علی,شعر در مورد امام علی و غدیر,شعر ولادت امام علی برقعی,شعر
در مورد امام علی حمیدرضا برقعی,شعر برقعی درباره امام علی,شعر برقعی برای
امام علی,شعر برقعی در وصف امام علی,شعر حمیدرضا برقعی درباره امام علی,شعر
حمیدرضا برقعی برای امام علی,شعر ولادت امام علی علیه السلام,شعر ولادتی
امام علی,شعر ولادت امام علی النقی الهادی,شعر ولادت امام علی وروز
پدر,شعر در مورد ولادت امام علی سازگار,اشعار امام علی عربی,شعر امام علی
سهیل عرب,شعر عربی درباره امام علی,شعر عربی ولادت امام علی,شعر عربی
درمورد امام علی,شعر عربی شهادت امام علی,شعر عربی در وصف امام علی,شعر
عربی فی مدح امام علی,شعر عربی درباره ی امام علی,شعر شهادت امام علی
ترکی,اشعار مدح امام علی ترکی,شعر ترکی امام علی ع,شعر ترکی درباره امام
علی,شعر ترکی برای امام علی,شعر ترکی از امام علی,شعر ترکی درمورد امام
علی,شعر ترکی شهادت امام علی (ع),شعر نوحه ترکی شهادت امام علی,شعر میلاد
امام علی ع,شعر میلاد امام علی و روز پدر,شعر میلاد امام علی علیه
السلام,شعر میلاد امام علی النقی,شعر میلاد امام علی نقی,شعر کودکانه تولد
امام علی,شعر درمورد تولد امام علی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد امام علی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، از ﺟﺎی ﺧﻮد ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ
از او ﻣﺪد، در راه ﺣﻖ ﻣﯽﺧﻮاﺳﺘﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، ﺗﺎ آﻓﺘﺎب از ﻧﻮ دﻣﯿﺪ
ﺑﺎ ﯾﺎد او، ﻏﻢ از دل ﻣﻦ ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، ﭼﻮن روز ﻧﻮ آﻏﺎز ﺷﺪ
ازﯾﺎد او، ﻫﯽ زد دﻟﻢ ﺑﺮ اﺳﺐ ﺧﻮد
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻠﯽ، ﺑﺎ اﺳﺐ دل ﺑﺮ ﺗﺎﺧﺘﻢ
ﻣﻦ راه را ﺑﺎ ﯾﺎدش آﺧﺮ ﯾﺎﻓﺘﻢ
ﺑﺒﯿﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ، ﭘﺮ از ﺧﯿﺎل و ﺧﻮاﻫﺶ اﺳﺖ
ﻣﻦ آن ﯾﺘﯿﻢ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮازش اﺳﺖ
اﮔﺮ ﻧﻮازﺷﻢ ﮐﻨﯽ، ﭼﻮ ﻏﻨﭽﻪ ﺑﺎزﻣﯽﺷﻮم
ﺑﺮای ﯾﮏ ﻧﮕﺎه ﺗﻮ، ﭘﺮ از ﻧﯿﺎز ﻣﯽﺷﻮم
ﺗﻮ اوﻟﯿﻦ ﺳﺘﺎره ای، در آﺳﻤﺎن ﻗﻠﺒﻬﺎ
ﺟﻬﺎن ﻧﺒﻮد، ﺑﻮده ای، ﺗﻮ در ﺟﻬﺎن ﻗﻠﺐ ﻫﺎ
ﺑﺮای درک روح ﺗﻮ، ﭼﻘﺪر ﮐﻮدﮐﻢ ﻫﻨﻮز
ﺗﻮ از دﯾﺎر ﮐﻌﺒﻪ ای، ﭼﻮ ذره ﮐﻮﭼﮑﻢ ﻫﻨﻮز
ﺗﻮ از دﯾﺎرﮐﻌﺒﻪ ای، ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺗﻮ ﺧﻮش اﺳﺖ
ﺗﻮ ﺑﻮی ﮐﻌﺒﻪ ﻣﯽ دﻫﯽ، ﭼﻘﺪر ﺑﻮی ﺗﻮ ﺧﻮش اﺳﺖ
ﺗﻤﺎم ﺗﺎر و ﭘﻮد ﻣﻦ، ﮔﺪای ﺗﻮﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ (ع)
ﺳﺮاﺳﺮ وﺟﻮد ﻣﻦ، ﻓﺪای ﺗﻮﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ (ع)
مکه شد پر از … خنده و سرور
مکه شد پر از … بوی عطر و نور
شد تولد … حضرت علی (ع)
شد تولد … بهترین ولی
شیعه علی (ع) … بوده رستگار
دشمن علی (ع) … شده زشت و خوار
مهر او نشست … توی قلب من
روز و شب از او … گفته ام سخن
ای علی(ع) تویی … رهبر و امام
صحبت تو هست … بهترین کلام
مهرت ای علی(ع) … از سعادت است
یاد و نام تو … یک عبادت است
ﯾﮑﯽ ﺑﻮد و ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮد و ﺧﺪا ﺑﻮد
ﺧﺪا ﺑﻮد و ﺧﺪا ﺑﯽاﻧﺘﻬﺎ ﺑﻮد
ﺧﺪا ﻣﯽﺧﻮاﺳﺖ دﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻣﺤﻤﺪ (ص) در زﻣﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻋﻠﯽ (ع) را از ﺑﻬﺸﺖ آورد در ﺧﺎک
ﺑﻪ ﺧﺎک ﺗﺸﻨﻪ، او ﭼﻮن ﭼﺸﻤﻪ ﭘﺎک
ﭼﻮ آﻣﺪ، ﮐﻌﺒﻪ ﺷﺪ ﮔﻬﻮاره او
روان ﺷﺪ آﯾﻪ ﻫﺎ درﺑﺎره او
ﻋﻠﯽ (ع) ﺑﺎ ﻏﺼﻪ و ﻏﻢ آﺷﻨﺎ ﺑﻮد
ﻋﻠﯽ (ع) ﺑﺎ درد ﻣﺮدم آﺷﻨﺎ ﺑﻮد
ﺑﺮای ﺑﯽﭘﻨﺎﻫﺎن آﺷﯿﺎن ﺳﺎﺧﺖ
ﺑﺮای ﺑﯽﻧﻮاﯾﺎن ﺳﻔﺮه اﻧﺪاﺧﺖ
ﺟﺪا از او ﻣﮑﻦ ﻣﺎ را، ﺧﺪاﯾﺎ
در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ و آن دﻧﯿﺎ، ﺧﺪاﯾﺎ!
در اﯾﻨﺠﺎ از ﺑﺪیﻫﺎ دورﻣﺎن کن
در آﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ (ع) ﻣﺤﺸﻮرﻣﺎن ﮐﻦ
مبادا دشمنی ها پا بگیرد
حدیث نفس، در دل جا گیرد
هر آن کس را که من مولای اویم
مبادا جز علی مولا بگیرد!
نگین حلقه دنیا غدیره
زمین را گنج بی همتا غدیره
بگو ای نوح با مردم: بیایید
ولایت کشتی و دریا غدیره
امروز گلی شگفته در عالم شد
کز مقدم پاک او جنان خرم شد
در پیش علی دم از مسیحا کم زن
عیسی ز دم علی مسیحا دم شد
شب از تنهایی اش لبریز می شد
فضای کوفه وهم انگیز می شد
علی وقتی که سر در چاه می برد
میان چاه رستاخیز می شد
سجده و اشک و استغاثه علی
شرف و عزت و حماسه علی
هر چه خوبی که آفریده خدا
همه یک جا شده خلاصه: علی
علی خورشید بی همتاست مردم
علی چون کوه، پا برجاست مردم
ولی افسوس بین شیعیانش
علی، آری علی تنهاست مردم
على را وصف، در باور نیاید *** زبان هرگز ز وصفش بر نیاید
على ترکیبى از زیباترین هاست *** على تلفیقى از شیواترین هاست
على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبک بالى و پرواز
ای شیر خدا شاه ولایت مددی *** ای بحر سخا خان عنایت مددی
در وادی بی کفایتی حیرانم *** ای صاحب رتبه کفایت مددی
در کعبه و در کنشت موجود علی است *** عالم همه طالبنند و مقصود علی است
نیک ار نگری حقیقت اشیا را *** ز آئینه کاینات مشهود علی است
به جز از علی نباشد به جهان گرهگشایی / طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دلها ننهد کسی دوایی
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبردهای پی اگر از علی جدایی
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گرهگشایی
سالیست که من دوختهام چشم به راهی / آن ماه که هر سال کند جلوه چو ماهی
خورشید ولایت به رحب چهره عیان کرد / خورشید نتابیده چنین خوب به ماهی
ای قبله دلها افق کعبه بیارای / بهتر ز تو بر قدرت حق نیست گواهی
هم عشق خبر داد ازین مسئله / هم عقل جز حب تو دیگر نتوان یافت پناهی
هر جا که روم نام تو بی خویشتن آنجا / چون سائل آشفته نشینم سر راهی
جان آوردم مژده که در جمع احباست / از عین عنایت به منت نیز نگاهی
آنگاه کنم فخر به عالم که نباشد / چون بنده گدایی و به کردار تو شاهی
نامت به زبان جاری و از شوق نماندهست / در دیده و در سینه دگر اشکی و آهی
روشن به امید است دل امروز که فردا / شاید تو شفاعت کنی از نامه سیاهی
در راه ولایت شدهام رهرو و دانم / زین ره نتوان یافت به حق بهتر راهی
اصل شجر خلقت دینست هراسش / در سایهات ار هست پناهنده گیاهی
با لطف تو چون کویم هر چند که باشم / سرگشته به طوفان بلا چون پر کاهی
در آن گه گنهکارم و اندیشه ندارم / آخر بشرم چون نکنم هیچ گناهی؟
یأس از کرم دوست گناهست و مرا نیست / آری همه هست گنهبخش الهی
اسلام به شمشیر و به تدبیر تو را راست / در جنگ چو آیی تو چه حاجت به سپاهی
ما را به ولای تو ز ما هست اگر خود / هرگز نپسندیدی از دهر ز ماهی
دلداده شوم من، از آن روی که طبعم / خوش مدح علی ساز کند گاه به گاهی
علی آن شیر خدا شاه عرب / الفتی داشت با این دل شب
شب ز اسرار علی، آگاه است / دل شب محرم سرّ الله است
شب علی دید به نزدیکی دید / گر چه او نیز به تاریکی دید
شاه را دید به نوشینی خواب / روی بر سینه دیوار خراب
قلعهبانی که به قصر افلاک / سر دهد ناله زندانی خاک
اشکباری که چو شمع بیزار / میفشاند زر و میگرید زار
دردمندی که چو لب بگشاید / در و دیوار به زنهار آید
کلماتش چو در آویزه گوش / مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه آفاق شکافت / چشم بیدار علی خفته نیافت
روزهداری که به مُهر اسحار / بشکند نان جوین افطار
ناشناسی که به تاریکی شب / میبرد نان یتیمان عرب
تا نشد پردگی آن سرّ جلی / نشد افشا که علی بود علی
شاهبازی که به بال پر راز / میکند در ابدیت پرواز
شهسواری که به برق شمشیر / در دل شب بشکافد دل شیر
عشقبازی که هم آغوش خطر / خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثیر / حلقه در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در / که علی بگذرد از ما مگذر
شال میبست و ندایی مبهم / که کمربند شهادت را محکم
پیشوایی که ز شوق دیدار / میکند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق / سر به محراب عبادت منشق
میزند پس، لب او کاسه شیر / میکند چشم اشارت به اسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست / تو خدایی مگر ای دشمن دوست
در جهان این همه شر و همه شر / ها علی بشر کیف بشر
کفن از گریه غسال خجل / پیرهن از رخ وصال خجل
وقتی تو آمدی دل ما پیش چاه بود
از فاطمه بزادی و زهرا گواه بود
وقتی تو آمدی همه نخلهای تو
از پیش آمدند به بزمی که آه بود
وقتی تو آمدی همه آسمان شنید
فریاد دیو را که سرا پا سیاه بود
یک کعبه در شکاف تمنای دوست بود
یک قبله در سکوت سجود اله بود
وقتی تو آمدی همه کودکان شهر
دیدند ماه بهر یتیمان پناه بود
فرقت شکافت تا که دل کعبه نشکند
آری که سجدهگاه تو چون قبلهگاه بود
اگر به حکم تو باشند باد و آتش و آب
و یا به دست تو گردند سنگ و گل زر ناب
اگر مطیع تو گردند خلق روی زمین
وگر مسخر گردد تو را خور و مهتاب
اگر بنای معابد کنی هزاران بار
و یا به نام تو مسجد بنا شود صد باب
اگر به زهد نباشد تو را قدیم و ندیم
و یا ز کثت تقوی نباشدت خور و خواب
به هوش باش و شنو این سخن ز مردانی
بحق جمله رسولان بحق پنج کتاب
به سینه تو نباشد چو مُهرِ مِهر علی«ع»
نباشدت به دو دنیا نصیب غیر عذاب
در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد
فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد
کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
عطــر جـانبخش بهشـتی در فضــای کعبه پیچید
تا کـه میـــلاد ســعید مـرتضی فخــر بشــر شــد
مـژده میـــلاد مـولا ، می کنــــد از غم رهـــــــایم
زین بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد
اسوه تقـوی علی و مظــهر ایمــان علی
عـزت آل پیمـــبر ، عاشــــق جانـان علی
منشــاء جـود و سخاوت ، موج دریای وفا
لعل رخشـــان ولایت ،گوهــر تـابـان علی
منبع مهــر و محبت ، صــاحب لطف و کرم
افتـــخار شیـعیان و آیت الـرحمــــان علی
از صحبت اغیار گذشتیم علی الله
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله
علی تنهاست مولود عزیز خالق اکبر **** که از دیوار، مهمان شد نه مثل انبیا از در
علی تنهاست نوزادی که گوید: باز کن مادر **** ید از قنداق تا گویم هزاران ذکر بر داور
بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست
به یتیمان ستم دیده پدر کیست علیست
داشت ایزدبه صدف یک دُر یک گوهر ناب
دُر یکدانه نبی هست و گهر کیست علیست
آنکه بر دوش رسول مدنی پای نهاد
تا کند بتکده ها زیر و زبر کیست علیست
کس نگفته است سلونی بجهان بهر بشر
انکه فرمود و به ما داد خبر کیست علیست
آنکه بر جای نبی خفت که از راه وفا
کند از جان نبی دفع خطر کیست علیست
آنکه با دیدن رخسار غم آلود یتیم
اشک می ریخت به دامن چو گهر کیست علیست
آنکه می برد غذای فقرا بر سر دوش
نیمه شب بر سر هر کوی و گذر کیست علیست
آنکه در خانه حق آمد و از خانه حق
بست از دار جهان بار سفر کیست علیست
آنکه شق القمر از تیغ عدو گشت سرش
بر سر سجده بهنگام سحر کیست علیست
توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت
راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه
دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین
در سنگر عـشق رهنورد است علی
مــانند خـــدای فــرد٬فــرد اسـت علی
از او بطلب هــر آنـچه خــواهی زیــرا
در کون و مکان یگانه مرد است علی
خدایا ذکر مان را یا علی کن
سرود بکرمان را یا علی کن
غم امروز و فردا خوردنی نیست
تمام فکرمان را یا علی کن
خدا نام ولی را بُرد بالا
پیام ینجلی را بُرد بالا
تمام دست ها بودند آنجا
ولی دست علی را بُرد بالا
من آوای جلی را دوست دارم
دعای «ینجلی» را دوست دارم
«دوبیتی» جا ندارد تا بگویم …
چقدر آقا علی را دوست دارم
گرفته یا علی لب های ما را
ندارد هیچ کس مولای ما را
اگر می شد غزل می گفتم اما
«دوبیتی» بسته دست و پای ما را
یک روز هوای نافله خواهم کرد
با غیر علی مقابله خواهم کرد
دنیا هم اگر برابرم صف بکشد
با نام علی مباهله خواهم کرد
پیمان خداست عهد و پیمان علی
فرمان خداست عهد و فرمان علی
آن روز که دست ها فراوان بودند
اسلام سپرده شد به دستان علی
من معتقدم که ذهن کوچک دارد
از آن همه عشق سهم اندک دارد
در دایره ولایت قرآن نیست
هر کس به ولایت علی شک دارد
دل عاشق عترت محمد باشد
همسایۀ عصمت محمد باشد
انکار امامت علی ای مردم
انکار نبوت محمد باشد
ایوبم لبریز عیوب آمده ام
با غربت سرشار جنوب آمده ام
بی صبر به خانۀ تو ای صاحب صبر
دنبال دو بیت شعر خوب آمدم
هر صبح که با نام تو آغاز شود
در سینه نزول رحمت احراز شود
یا رب تو گواهی که ز یک بسم الله
صد ره به محمد و علی باز شود
آیات خدا سینجلی می گویند
اسرا خدا ذکر جلی می گویند
احمد به شعف آید و زهرا به سرور
وقتی شهدا علی علی می گویند
سلطان سریر در غدیر است علی
هم جان رسول و هم وزیر است علی
تنها نه به کائنات مولاست علی
بر خاتم انبیا امیر است علی
مرا آب و گل از خم غدیر است
وجودم از ولایت ناگزیر است
سری دارم که بر دامان زهراست
دلی دارم که در بند امیر است
کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی
که رزق هیچ کسی نیست بی نیاز علی
خدا به داد ترازوی عادلان برسد
اگر حساب بسنجند با تراز علی
غم را به دل نماز پا برجا کرد
محراب عزا گرفته را دریا کرد
با زهر وضو گرفت آن تیغ آنگاه
بر فرق علی نشست و قرآن وا کرد
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
دلم شده غرق سرور و شعف
کعبه شده بهر علی یک صدف
مرغ دلم رها شده به سوی
ایوان باصفای شاه نجف
آن شیر دلاور که زبهر طمع نفس
در خوان جهان پنجه نیالود، علی بود
شاهی که وصی بود و ولی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود
ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر، وی خلائق را امین
کن نظر از روی لطف، به تمام پدران
روز سیزده رجب، ای امیر مؤمنان
هرکس که شود داخل حصن حیدر / ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود / سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر
از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق رادان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت/ زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی/ افتخار هر نبی و هر وَلی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه/ سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی/ کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل/ وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی/ از چه افکندی مرا بگذاشتی
گفت من تیغ از پی حق میزنم/ بندهی حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا/ فعل من بر دین من باشد گوا
ما رمیت اذ رمیتم در حراب/ من چو تیغم وان زننده آفتاب
رخت خود را من ز ره بر داشتم/ غیر حق را من عدم انگاشتم
سایهایام کدخداام آفتاب/ حاجبم من نیستم او را حجاب
من چو تیغم پر گهرهای وصال/ زنده گردانم نه کشته در قتال
خون نپوشد گوهر تیغ مرا/ باد از جا کی برد میغ مرا
مرا غمز کردند کان پر سخن
به مهر نبی و علی شد کهن
نترسم که دارم ز روشن دلی
به دل مهرجان نبی و علی
وگر در دلت هیچ مهر علی است
تو را روز محشر به خواهش ولی است
چو تاجی عشق مولا را قضا ارزان نبخشیدت
ازل سخت امتحان دادی که مهر او درخشیدت
رسد مِهر علی بر دل، ز یک مادر، نکو دامن
و الّا واضح است علت، ز رسوایی چه گویم من
نکن جرمی ولی داری چو قدر انس و جان شاید
خدایت جمله با عشق علی فردا ببخشاید
علی آنکس که نامش سزا بر ذکر سوگند است
نداد کس چه شأنی بهر او نزد خداوند است
به سقف آسمان این خط چو خورشیدی درخشیده
خدا بالاتر از عشق علی نعمت نبخشیده
ﻣﻦ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻋﯿﺴﯽ ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ
ﺯﻧﺪﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﯾﺎ ﮐﻠﯿﻤﯽ ﻣﻴﺸﻮﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ
ﺍﮊﺩﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﻋﺼﺎ ﺭﺍ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﻣﻦ ﻏﻼﻡ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﺼﺮﻡ ﮔﺮ ﺑﺪﺍﻧﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺯﻟﯿﺨﺎ ﺭﺍ ،ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﭘﯿﺮﻭ ﺩﯾﻦ ﺧﻠﯿﻠﻢ، ﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﺪﻋﯽ
ﺟﺎﻥ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺣﯿﺎ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﭼﻮﻥ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﻮﻧﺲ ﻣﺮﯾﺪﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻗﻌﺮ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
نابرده رنجی گنجهایی را به ما دادند
از سفرهٴ مولاست این نانی که من دارم
این کیست که از مقدمش خورشید میریزد
آتش پرست اوست سلمانی که من دارم
شیعه با عشق علی همواره عزت داشته
باولای مرتضی رمز هدایت داشته
هرکسی که شیعه مولاست خورده شیر پاک
خوش به حالش از همان اول سعادت داشته
ما غیر علی دلبر و ارباب نداریم
سوگند که بی عشق علی تاب نداریم
از روز ازل نام علی را که شنیدیم
دیوانه شده ایم و خور و خواب نداریم